دورنانیوز- جواد حسینقلی پور-لالجین: در آغاز سخن، اقرار می‌کنم که شایستگی اظهار نظر درباره هنر ظریف و زیبای موسیقی را ندارم؛ گر چه سال‌هاست که همچون خوشه‌چینی تهی‌دست، به محضر برخی از اساتید گران‌مایه رسیده‌ام و ملازم هنرمندانی پرمایه بوده‌ام. به خصوص، سخن گفتن درباره موسیقی غنی ترکی، به مراتب دشوارتر است، بالاخص موسیقی ترکی همدان که متأسفانه ناشناخته است و در انزوای کامل قرار دارد و منابع مورد نیاز برای مطالعه و تحقیق در این باره در دست نیست. اساساً در کشور ما فرهنگ و ادب و هنر مردمان ترک, همچون کودکی یتیم است که متولی دلسوز ندارد و معروف است که «بچه یتیم، خودش نافش را می‌برد».

می‌دانیم که زبان هر ملت، در طول تاریخ، هم به طور طبیعی و بنا بر اقتضای ذات و هم به طور قهری و در نتیجه اتفاقاتى همانند جنگ‌ها ,مهاجرت‌ها، مرزبندی‌های سیاسی استعماری – که باعث دوری اقوام  یک ملت از یکدیگر می‌گردد – عموماً دارای لهجه‌ها، گویش‌ها و شیوه‌‍های متعدد است؛ امّا علی‌رغم این تنوع، همه این لهجه‌ها و گویش‌ها و شیوه‌ها، شاخه‌های زبان واحدند و از یک آبشخور زبان مادر, تغذیه می‌کنند؛ مثلاً زبان دیرپا و توانمند ترکی دارای شاخه‌هاى ترکیه‌ای، آذربایجانی، ترکمنی، ازبکی، قزاقی و غیره است. شاخه ترکی آذربایجانی هم  دارای لهجه‌های متعدد است؛ مانند لهجه تبریز، لهجه باکو، لهجه اراک، لهجه همدان، لهجه زنجان . . .